معنی پوست دباغی

حل جدول

پوست دباغی

چرم


پوست دباغی شده

چرم

تیماج

تیماج، چرم، ادیم

ادیم


مایع دباغی پوست

آش

اش

لغت نامه دهخدا

دباغی

دباغی. [دَب ْ با] (حامص) آشگری. دباغت. دباغت پوست. پیراهیدن پوست. پیراهش پوست. پیراستن پوست. دبغ. (منتهی الارب).

فرهنگ فارسی هوشیار

پوست دباغی شده

بلغار


دباغی

پوست پیرایی پیراستن عمل وشغل دباغ پیرایش و پرداخت پوست حیوانات.

واژه پیشنهادی

تعبیر خواب

دباغی

دباغی در تاویل والی بود که مردمان سرای ها به وی سپارند و میراث وارثان قسمت کند و پوست درخواب مال و میراث بود. اگر دباغی به خواب بیند که مرده زنده کرده، دلیل که از دباغی بی نیاز گردد. - اب‍راه‍ی‍م‌ ب‍ن‌ ع‍ب‍دال‍ل‍ه‌ ک‍رم‍ان‍ی

معادل ابجد

پوست دباغی

1485

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری