معنی پوست دباغی
حل جدول
لغت نامه دهخدا
دباغی. [دَب ْ با] (حامص) آشگری. دباغت. دباغت پوست. پیراهیدن پوست. پیراهش پوست. پیراستن پوست. دبغ. (منتهی الارب).
فرهنگ فارسی هوشیار
واژه پیشنهادی
تعبیر خواب
دباغی در تاویل والی بود که مردمان سرای ها به وی سپارند و میراث وارثان قسمت کند و پوست درخواب مال و میراث بود. اگر دباغی به خواب بیند که مرده زنده کرده، دلیل که از دباغی بی نیاز گردد. - ابراهیم بن عبدالله کرمانی
معادل ابجد
1485